۱۳۸۷ شهریور ۲۵, دوشنبه

صورتی

رو صندلی جلوی ماشین نشستم
شیشه باز هست
تا آخر
باد موهامو به هم ریخته
یه فواره داره رو گلهای سفید و صورتی آب می پاشه
و رو چمن های سبز
فیس فیس فیس
نزدیک که میرسم
قطره های آب از تو پنجره میان تو
میشینن رو صورتم
خنک و مهربون...

رو گونه هام دو تا گل کوچولوی صورتی میشکفه

۱ نظر:

هامن گفت...

امیدوارم اون گلهای صورتیت هیچوقت پژمرده نشن، یا که پژمردشون نکنن.ِمِمُل خانوم.